جدول جو
جدول جو

معنی سیف الاسلام - جستجوی لغت در جدول جو

سیف الاسلام
(سَ فُلْ اِ)
ظهیرالدین طغتگین مؤسس اتابکان دمشق (آل بوری). جلوس 497 هجری قمری وی از جملۀ رؤسای لشکری سلجوقیان بود که بمقام اتابکی بعض شاهزادگان این خاندان رسید و مدتی نیز خود زمام امور را بدست گرفت. طغتگین از ممالیکی است که سلطان تتش او را آزاد کرد و پس از سال 488 هجری قمری به اتابکی پسرش دقاق در دمشق گماشته بود. طغتگین پس از مرگ دقاق حکومت او را تصرف کرد و مؤسس سلسلۀ اتابکان بوری گردید. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
سیف الاسلام
لقب گروهی از شجاعان و فرماندهان مسلمان
تصویری از سیف الاسلام
تصویر سیف الاسلام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیخ الاسلام
تصویر شیخ الاسلام
لقبی که از طرف دولت به عالمی دینی داده می شد، عالم روحانی که برای رسیدگی به امور دینی مسلمانان تعیین می شد
فرهنگ فارسی عمید
(شَ خُلْ اِ)
لقبی است که در نیمۀ دوم قرن چهارم هجری بر علما و شیوخ متصوفه اطلاق می شده و در اوائل عهد ممالیک در مصر و شام از القاب تشریفاتی بود نه از القاب رسمی اما پس از آنکه این لقب بر مفتی اعظم عثمانی اطلاق گردید ارج و منزلتی یافت و جنبۀ رسمی پیدا نمود، و در قرن هفتم هجری این لقب بر مفتیان متنفذ نیز اطلاق می شد و در ایران بزمان صفویان به کسانی که در رأس قوه قضائیه قرار داشتند و از طرف صدراعظم منصوب می شده اند اطلاق میگردید. (از دائره المعارف اسلامی) ، لقب رئیس مفتیان و قضات دولت عثمانی که او را سلطان تعیین می کرد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ خُلْ اِ)
دهی جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز است و 274 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شَ خُلْ اِ)
لقب اسعد بن محمد بن اسماعیل بن شیخ الاسلام. او راست: تخمیس قصیده الهمزیه بوصیری. (از کشف الظنون)
لقب ابن القیم جوزی. (از دایرهالمعارف اسلامی)
لقب ابن تیمیه. (از دایرهالمعارف اسلامی)
لقب شهیدی هروی. او راست: الرساله الحمویه. (از کشف الظنون). رجوع به احمد بن یحیی بن سعدالدین مسع-ود ش-ود
لغت نامه دهخدا
(شَ خُلْ اِ)
یا شیخ الاسلام خراسان. لقب اسماعیل بن عبدالرحمن فقیه بزرگ شافعی که در قرن پنجم هجری در خراسان میزیسته است. (از دائره المعارف اسلامی)
لغت نامه دهخدا
سالار دین پاسدار دین (اسم عالمی دینی که از طرف دولت برای رسیدگی بامور دینی تعیین شود، جمع شیخ الاسلامان یاشیخ الاسلامی. شغل و مقام شیخ لاسلام
فرهنگ لغت هوشیار